هیزم نبودم اما سوختم در زمستان نبودنش...
+
نوشته شده در شنبه 11 خرداد 1392برچسب:,
1:5 توسط delkhaste
|
کاش میشد زمان بأیسته کاش میشد زمین نچرخه که این طعم بی تو بودن تو نمیدونی چه تلخه ، هنوزم نبودنت رو بخدا باور ندارم رفتیو رو لب خشکم هنوزم اسم تو دارم ، دلخوشیم فقط تو بودی توی این دنیای بی رحم رو تنم سنگینی کرده کوله بار غصه و غم . . .
+
نوشته شده در شنبه 11 خرداد 1392برچسب:,
1:55 توسط delkhaste
|
در جلسه ی امتحان عشق من مانده ام و یک برگه سفید ، یک دنیا حرف نا گفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی... درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود، در این سکوت بغض آلود... قطره اشکی هوس سرسره بازی می کند و برگه سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش میکشد! عشق تو نوشتنی نیست ... در برگه ام کنار ان قطره یک قلب میکشم! وقت تمام است برگه ها بالا ...
+
نوشته شده در یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:,
12:9 توسط delkhaste
|
خدایا دیدی رفت ؟ به تو سپردمش... اما ازت میخوام یه روزی یه جای زندگیش بدجوری یاد من بندازیش ...!
+
نوشته شده در یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:,
10:58 توسط delkhaste
|